در کتاب "گنجینة احکام" (ص 136) از قول بهاء الله نیز نقل می کند که:
ازدواج عبارت است از این که بعد از رضایت مرد و زن و رضایت پدر و مادر آن دو، در محلی از اتقیاء حاضر شوند، و خطبة عقد را به کمال روح و ریحان تلاوت نمایند .
همان، محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 162
و در کتاب "اقدس"، میرزا حسین علی نوری می گوید:
ازدواج در کتاب "بیان" به رضایت طرفین محدود بوده ولی ما می خواهیم دوستی و اتحاد برقرار باشد، لذا آن را بعد از رضایت طرفین مشروط به اذن پدر و مادر می دانیم تا کینه و عداوتی میان مردم حاصل نشود، ما مقاصد دیگری هم در این حکم داریم و این کار مطابق قضاء واقع شد.
افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، ص 253، دهم، مهرفام، تهران، 1382 ش
خطبة عقد نکاح در مسلک بهائیت:
الف - عقد نکاح
1- هنگامی که دختر و پسر به سن بلوغ شرعی (15) سال) رسیدند، می توانند از همدیگر خواستگاری کنند .
2- قبل از تمام شدن 15 سال چه از ناحیة دختر و چه پسر خواستگاری جایز نیست.
3- مدت شرعی میان خواستگاری و اجرای عقد نکاح معتقدند که این مدت نباید بیش از 95 روز باشد. احمد ولید سراج الدین، البهائیة و النظام العالمی الجدید، ج 2، 279.
4- پس از وقوع خواستگاری زن و مرد در محلی برای اجرای عقد نکاح حاضر می شوند و مهریه را تعیین می کنند، چون بدون آن، دامادی تحقق نمی پذیرد،
5- عقد نکاح را که عبارت از "دو جمله" است می خوانند.
مرد بگوید: همة ما برای خدا هستیم و از خدا راضی می باشیم (انّا کلّ للّه راضون.)
و زن نیز بگوید: همة ما برای خدا هستیم و از خدا راضی می باشیم. (انّا کلّ للّه راضیات) .
و یا طبق گفتة "بیان" در (باب 7 از 1/6) هر دو بگویند: من پروردگار آسمان ها و زمین هستم. و پروردگار هر چیزی که دیده می شود و هر چیزی که دیده نمی شود و پروردگار عالمین هستم. (انا الله ربّ السموات و ربّ الارض ربّ کلّ شی ربّ ما یری و رب ما لا یری رب العالمین.)
6- بعد از آن قبالة نکاح را بنویسند و امضاء کنند تا میان آنها وثیقه باشد.
7- نباید میان اجرای عقد و زفاف بیشتر از یک روز فاصله انداخته شود.
ب - مهریه
1- مهریه در مسلک بهائیت از جایگاه مهمی برخوردار است بگونه ای که بدون ذکر مهریه، عقد باطل است.
2- مهریه باید در مجلس عقد با حضور شهود از طرف زوج به زوجه به صورت نقد پرداخت گردد.
3- مقدار آن بنابر دستور "میرزا حسین علی نوری" چنان که در اقدس (ص 19، سطر 2) تصریح کرده است: برای شهری ها 19 مثقال طلای خالص، و برای روستائیان 19 مثقال نقره می باشد. و اگر بخواهند بیشتر از آن قرار دهند باید 19 تا 19 ترقی کنند تا 95 مثقال و نمی توانند تجاوز کنند اگر قیراطی از 95 بالا رود و یا از 19 مثقال کمتر شود جایز نیست.
بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص 374، و محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 150، محمد محمدی اشتهاردی، بابی گری و بهایی گری، ص 198.
*********
منابع ذیل برای مطالعة بیشتر معرفی می گردد:
1- مرتضی مطهری، مجموعة آثار، ج 19، انتشارات صدرا.
2- کشف الحیل، عبدالحسین آیتی، (3 جلد در یک جلد)، چاپ 6، نقش جهان، تهران، 1336 ش.
3- سید حسن کیائی، بهائی از کجا و چگونه پیدا شده؟، چاپ سوم، تهران، 2535 آذر ماه.